

آخرین مطالب
شعار فراوانی در زبانهای فارسی، عربی و ترکی از عالمان شاعر به یادگار مانده است، که برخی از آنها از شاهکارهای ادبی نیز محسوب میشوند. بسیاری از شاعران نام آشنای ادب فارسی از درس آموختگان علوم دینی بودهاند و تحصیل در حوزههای علمیه را به عنوان فصلی درخشان در داستان زندگی خود داشتهاند.

سید محمد جواد شرافت
نخستاینکه:
همه قبیلهی من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت (سعدی)
شعر از دیرباز در میان طلاب و فضلای حوزههای علمیه حضوری روشن و مستمر داشته است. بسیاری از عالمان طراز اول شیعه به هنر شعر نیز آراسته بودهاند و ازاین بیان گیرا و مانا جهت ارائهی مضامین الهی و انسانی بهره بردهاند. اشعار فراوانی در زبانهای فارسی، عربی و ترکی از عالمان شاعر به یادگار مانده است، که برخی از آنها از شاهکارهای ادبی نیز محسوب میشوند. بسیاری از شاعران نام آشنای ادب فارسی از درس آموختگان علوم دینی بودهاند و تحصیل در حوزههای علمیه را به عنوان فصلی درخشان در داستان زندگی خود داشتهاند.
استاد محمد علی مجاهدی که خود نیز فرزند یکی از عالمان و اساتید مطرح حوزههای علمیهمیباشد در کتابی با عنوان «در محفل روحانیان» به شرح احوال و همچنین ارائهیبرگزیدهای از آثار علمای شاعر شیعه پرداخته است. این مجموعه حاوی اشعار توحیدی، مناقب و مراثی اهل بیت، عارفانهها، ساقینامهها و آثاری دیگر از 36 تن از عالمان شاعر میباشد. نامهای آشنای فراوانی نظیر حاج ملاهادی سبزواری متخلص به اسرار، ادیبالممالک فراهانی، علامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی متخلص به مفتقر، ابوالقاسم میرفندرسکی، ملامحسن فیض کاشانی، مهدی الهی قمشهای، میرزا محمدتقی تبریزی متخلص به نیر، امام خمینی، علامه طباطبایی و. . . زینتآرا و غنابخشاین اثر میباشد. در بخشی از مقدمهاین کتاب به قلم استاد مجاهدیاینگونه قید شده است:
«ما در حقیقت با تدویناین مجموعه خواستهایمدین فرهنگی خود را به عالمان، عارفان و حکیمان شیعی که اغلب ملبس به لباس مقدس روحانیت بودهاند ادا کرده باشیم و در عین حال، بعد ذوقی و احساسی و عاطفی آنان را عینیت و تجسم بیشتری بخشیم، تا هنگام ارزیابی خدمات ارزشمند آنها به جامعه بشری، این بعد وجودی شان نیز در کنار سایر ابعاد زندگی شان مورد تجزیه و تحلیل ارباب نظر قرار گیرد. »
گواه دیگر بر حضور پردامنهی شعر در حوزههای علمیهاینکه، اگر مروری داشته باشیم بر زندگی و آثار مراجع حال حاضر جهان تشیع متوجه میشویم که چندین تن ازاین بزرگان صاحب طبعی روان و آثاری فراوان در حوزه شعر فارسی میباشند. مقام معظم رهبریآیتالله سید علی خامنهای، آیتالله شیخ حسین وحید خراسانی، آیتالله شیخ لطفالله صافی گلپایگانی، آیتالله شیخ ناصر مکارم شیرازی، آیتالله شیخ حسین نوری همدانی با ارائه اشعار و مجموعههای شعری نام خود را در دیوان ارزشمند عالمان شاعر شیعه ثبت کردهاند.
دیگراینکه :
ما را ببر به سمت افقهای دور دست
آنجا که صبح آینهدار نگاه توست (محسن حسنزاده لیلهکوهی)
حوزههای علمیه به عنوان متولیان تبیین و ترویج معارف دینی و آموزههای اسلامی، خاستگاه انقلاب اسلامی درایران میباشند و نقشی بیبدیل و تاثیرگذار در حدوث و ثبوتاین انقلابایفا نمودهاند. بنیانگذاراین انقلاب دینی، حضرت امام خمینی از درسآموختگان و اساتید بارز حوزههای علمیه نجف و قم بودند و نخستین و مهمترین بیانات انقلاب آفرین خود را در فضای مدارس و محافل طلابایراد فرمودند. اصلیترین حامیان و مبلغان اندیشههای الهیایشان طلاب و علمای شیعه بودند به گونهای که از ابتدای نهضت، حلقه اول یاوران امام را حوزویان تشکیل دادند. جان کلاماینکهاین انقلاب بیهمراهی حوزههای علمیه به انجام و سرانجام مطلوبی نمیرسید.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نیزاین همدلیها و همراهیها ادامه پیدا کرد و طلاب در قول و فعل به یاریاین مرجع عالیقدر شتافتند. فرازهای بسیاری از دروس حوزههای علمیه که سالهای سال فقط در عرصهی مطالعه و مباحثه مطرح میشد، با تشکیل حکومت اسلامی، مجال تجلی عملی در سطح جامعه یافت واین امر نیازمند حضور جدیتر طلاب بود. اما فرهنگ و آن هم فرهنگ شیعی که اصلیترین دغدغهیاین قیام بود، به شکل ویژهتری حضور عالمان فرزانه و دغدغهمند را میطلبید. این امر در عرصهی هنر نیز جلوهگر گردید و رفتهرفته دغدغههای شخصی طلاب دراین قالب نمودی اجتماعیتر یافت. با تشکیل نهادها و مراکز حوزوی مرتبطبا مسائل فرهنگی و هنری، فعالیت طلاب هنرمند نیز سامان و سازمان بهتر و بیشتری پیدا کرد واین مسئله سبب ارتقاء کمی و کیفی آثار هنری حوزههای علمیه گردید. بدون تردید شعر حوزه سهم بیشتری ازاین مهم را به خود اختصاص داد و با سیری پویا در طول سالهای پس از انقلاب به سمت افقهای روشنتر و متعالیتر راه پیمود.
اما بعد:
حجرهی تنگ تحجر بنهای طالب حال
گام در مدرسهای زن که بدین ضیقی نیست (زکریا اخلاقی)
ورود طلاب به عرصهی شعر رسمی کشور و حضور در محافل و همایشهای مختلف ادبی آن هم با اعتماد و اعتقاد، سبب پربارتر شدن درخت ریشهدار شعر حوزه گردید.انزوایی که در روزگار گذشته به دلیل نامناسب بودن فضای بسیاری از محافل ادبی به سراغ طلاب شاعر آمده بود، روزبهروز کمرنگتر شد و حضور جمعی واجتماعی شعر حوزه، محفل به محفل پرفروغتر گردید. شاعران جوان حوزوی در جمع دیگر شاعران کشور حاضر شدند و با ارائهی آثار خود در محافل و همایشهای ادبی نام خود را در جمع پرشمار شاعران انقلاب ثبت کردند. از سوی دیگر با تایید و تاکید عالمان فرزانه و طلاب خوشذوق، حوزههای علمیه مقولهی هنر و به ویژه شعر را بیشتر و بهتر از گذشته پذیرفتند و مهر رضایت و حمایت بر آن زدند. رفتهرفته نهادهاو مراکز مرتبط هنری شکل گرفت و به صورت مستقل شعر حوزه مورد توجه قرار گرفت.
محافل و همایشهای ادبی و نیز همنشینیها و هماندیشیهای شاعران طلبه با دیگر شاعران متعهد انقلاب، آثار و برکات فراوانی با خود به همراه داشت. برکاتی که هم شعر حوزه از آن بهرهمند گردید و هم شعر انقلاب. این آثار برای شعر حوزه بیشتر در مقولههای ساختاری و فرمی آثار بود و برای شعر دیگر شاعران انقلاب، در حوزه مباحث مضمونی و محتوایی. از سویی شاعران جوان حوزوی با فضاهای تازه و نظریههای جریانآفرین شعر معاصر آشنا شدند و از هنرمندیها و خلاقیتهای گسترده در عناصر مختلف شعری بهرمند گردیدند و از سوی دیگر شاعران غیر طلبه توانستند به محتوایی دقیقتر و عمیقتر پیرامون مباحث دینی و ولایی دست پیدا کنند و اشعار خود را با استفاده ازتفسیر آیات و شرح روایات غنای معنایی بیشتری ببخشند.
در مجال اندکاین نوشتار اشاراتی خواهیم داشت به تغییر و تحولاتی که پس از انقلاب نصیب شعر حوزه گردید و اسباب شکوفایی بیشتر آن را فراهم گرداند. اما در ابتدا بیاناین نکته لازم است که به نوعی تمام اتفاقات مبارکیکه در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب برای شعر معاصر به وقوع پیوسته است، شامل حال شعر حوزه نیز میگردد و دراین میان گاه شعر حوزه شرایط و اتفاقات ویژهای هم داشته است.
اگر عناصر اصلی سازندهی شعر راشامل اندیشه و احساس، خیال، زبان، موسیقی و ساختار بدانیم شعر حوزه به دلیل تاثیرپذیری از شاعران بزرگ انقلاب و گاه به سبب خلاقیتهای شخصی شاعران حوزویتغییر و تحولاتی پویا در اکثراین عناصر داشته است. تغییراتی که در اغلب موارد موجبات رشد چشمگیر و گاه غیرقابل مقایسه با ادوار دیگر شعر طلاب را ازلحاظ کمی و کیفی فراهم ساخت.
اندیشه و احساس
نوع نگرش شاعر به جهان درون و دنیای بیرون، اندیشه شعری او را شکل میدهد. دغدغهها و اولویتهای فکری خاص، سببایجاد جهانبینی شاعر میگردد و در ادامه جهان شعری مختص اورا خلق میکند.
شاعر حوزوی به دلیل انس و الفت با منابع دست اول دینی به خصوصآیات قرآن کریم و روایات حضرات معصومین، میتواند از اندیشهی عمیق دینی برخوردار باشد و باور شعری خود را لبریز از معارف الهی و انسانی متجلی سازد. آشنایی با کلام و عرفان و فلسفه و دیگر علوم عقلی و نقلی، همواره غنا بخش آثار عالمان و حکیمان بزرگ شعر فارسی گردیده است. امری که در دورههای مختلف شعر حوزه نیز در آثار بزرگانی چون شیخ بهایی، فیض کاشانی، غروی اصفهانی، امام خمینی، علامه طباطبایی و ...، نمود بارزی داشته است. همین مهم، پس از انقلاب و در آثار دیگر شاعران حوزوی تجلی پیدا کرد اما در فضایی تازه و بیانی دیگر. اشارات و عبارات فلسفی و عرفانی برخاسته ازاین نوع اندیشه در آثار شاعران پیشکسوت و جوان حوزوی به خوبی مشاهده میگردد که در ادامه به مصادیقی از آن نگاهی خواهیم داشت.
نگاه عرفانی که حاصل شهودی متفاوتو سیروسلوک در انفس و آفاق است، در طول چندین قرن اخیرهمواره با ادبیات فارسی همراه بوده است، البته با فراز و نشیبهای فراوان. این نوع نگرش سبب نگارشی دیگرگون خواهد شد امری که در آثار برخی از شاعران حوزوی به خوبی مشهود است. لازم به ذکر است که مقوله عرفان عرصهی خطیریست که میتواند با خطرهای فراوان همراه گردد، لذا آشنایی با معارف شیعی و همقدمی با پیران راه، شرط ضروری برای رسیدن به سرمنزل مقصود میباشد. حجهالاسلام زکریا اخلاقی از شاعران مطرح حوزه با درک چنین فضایی به خلق آثاری سرشار از عرفان اسلامی پرداخته است:
آسمان باز است، رویایی و زیباست فضاها
ماه میتابد بر گسترهی سبزِ نماها
دشت پیداست و آوای شبانگاهی صحرا
میوزد از پس گلها و گیاهان و بناها
شب زلال است و او بر لباین پنجره تنها
دل سپرده است به موسیقی اسرار صداها
دل سپرده است به پیدایش مجذوب مذاهب
به شب آبی کاشیها در متن طلاها
به زمانهای اساطیری ادیان نخستین
به زمانهایی پیش از تپش بانگ دراها
جادهها سرشار از خاطرهی راهسپاران
دشتها لبریز از جذبهی محزون نواها
شب عمیق است مسافر غزلی میخواند باز
و میاندیشد در تابش آغاز نداها
و میاندیشد در حیرت انسان که دویده است
پیاین جاذبههای ازلی تا به کجاها
شب صحرا به شبی فلسفهآمیز شبیه است
به شبی شرقی با بارش موزون وداها
آسمان باز است اما غزل پنجره جاری است
چون شب باران بر دامنهی سبز دعاها
باز میگردم، انگار اذان گفت موذن
همه چیزاین جاست!این سمتِ سرانگیز صداها
این شاعر روحانی در مصاحبهای که در کتاب مباحثه با کلمات منتشر شده استاینگونهمیگوید: ( شعر حاصل یک کشف شاعرانه است، رهآورد یک تماشای ملکوتیست، یک شهود روحانی. البته روشن است که منظوراین نیست که همهی شاعران شهود عارفانه –به معنای معهود آن –دارند، شهودها متفاوت است، همهی شاعران نوعی شهود شاعرانه دارند، نوعی درک فراتر از معمول، نوعی حس برتر، که گاه از آن حس به حسی غریب یا مبهم یاد میکنند. هر شاعری بدون شک در معرض الهام قرار میگیرد، منتهی نکتهاینجاست کهاین الهام همیشه و برای همه قدسی نیست، بلکه غالبا هم نفسانیست.
شعر قدسی کلامیست در ردیف کلامهای آسمانی، بازتابی از وحی است. چیزیست که روحالقدس آن را به شاعر هدیه میکند. اینجاست که میتوان گفت شاعران همسایهی پیغمبرانند. هر شاعری به تناسب حقایق دریافتیاش در سایهی پیامبری زندگی میکند. شاعر حقیقی –یعنی شاعری که در صورت و سیرت به کمال رسیده باشد؛ مظهر حقیقت جامع محمدی ست. جوامع روایی و مکتوب عرفانی ما دراین باب سخن بلندی دارند. )
غزلی زیبا از سید مهدی موسوی، شاعر جوان و خوش ذوق حوزهی علمیهی قم گواه دیگری است بر مبحث بیان شده :
عالم پندار را گشتم ولی پیدا نشد
کوچه و بازار را گشتم ولی پیدا نشد
خواندهام دیوان شمس و خواجه را دیوانهوار
مخزنالاسرار را گشتم ولی پیدا نشد
در پی یک شمه از عطر خوشش، چندین مشام
طبلهی عطار را گشتم ولی پیدا نشد
سالها یک دست بر تسبیح و دستی بر چراغ
شهر استغفار را گشتم ولی پیدا نشد
نسخههای خطی و پرگرد را خواندم، نبود
باز هم آثار را گشتم ولی پیدا نشد
دمخورم با گلشن راز و فصوص اما چه سود
خطبهخط اسفار را گشتم ولی پیدا نشد
با خودم گفتم که من هم آدمم، پس او کجاست؟
بین گندمزار را گشتم ولی پیدا نشد
من خودم آن حلقهی مفقوده بودم، بعد از آن
نقطهی پرگار را گشتم ولی پیدا نشد
همین عنصر اندیشه است که نوع احساس راشکل میدهد، شاکلهی خیال را صورت میبخشد و حتی گاه فضای زبان و موسیقی شعر را ترسیم میکند. شاید اصلیترین وجه تمایز شعر حوزه با شعر دیگر اقشار جامعه را بتوان همین عنصر اندیشه دانست.
حضور جدیتر حوزویان در سطح جامعه و به تبع آن شکلگیری دغدغههای عمیقتر و دقیقتر اجتماعی، سبب فراتر رفتن شاعران حوزوی از دایره عواطف شخصی و رسیدن به احساس جمعی و حتی گاه بشری گردید. طلاب شاعر پا را از فضای خلوتهای انفسی بیرون گذاشتند و با سیر آفاقی در اجتماع به دغدغههای فراگیرتری رسیدند. حجهالاسلام سید عبدالله حسینی از شاعران فعال و نام آشنای حوزههای علمیه، در چارپارهای با عنوان «روزگار فخیم فقه» به نقد علوم دور از عمل و فقه منفعل و در مقابل توصیف فقه واصول پویا و سرشار از اندیشهی اجتماعی- سیاسی اسلام پرداخته است:
...
آمد از دامن افق مردی
کرد ما را زخواب خوش بیدار
پیر ما در کتاب «حج» وا کرد
باب سرخ «برائت» از کفار
از فیوضات حضرتش ما نیز
باب «سبق» و «رمایه» را خواندیم
این چنین در اصول بیداری
ما کتاب «کفایه» را خواندیم
داد بر معشر بشر توضیح
حکم مجموعه مسائل را
کرد با شیوهای دگر تدریس
دفتر شیخنا، «رسایل» را
گرچه فرزانگان وادی فقه
باب «الانسداد» را بستند
قائلین به انسداد هنوز
در میان صفوف ما هستند
پشت کرده به واجبات خدا
رو به انجام تام «استحباب»
حال سابق برایشان باقیست
با تمسک به اصل «استصحاب»
عدهای جادهی شهادت را
انحراف از صراط میدانند
در شگفتم دراین میان بعضی
اصل را «احتیاط» میدانند
تا به کی مثل «زید» و «خالد» و «عمر»
تحت تاثیر «حرف جر» بودن
ای خوشا استوار چون «موسی»
ایمن از عامل اثر بودن
...
وسعت یافتن دایرهی عواطف سبب گستردهشدن موضوعات شعری گردید. شاعر دربند بیان حدیث نفس و درگیر دغدغههای شخصی نماند و با نگاهی نافذ به وقایع و حوادث اجتماعی و حتی جهانی نگریست. بیان آرمانهای انقلاب، وصف برکات حاصل شده از آن، ستایش شخصیت الهی و انسانی، وقایع هشت سال دفاع مقدس و موضوعات مهم دیگری که در طول چند دههی اخیر از اهمیت خاصی برخوردار بوده است، همه و همهسوژهی شاعران حوزوی شد.
حجه الاسلام سید ابوالقاسم حسینی متخلص به ژرفا به خوبیاین اندیشهی انقلابی را در غزل دفاع مقدس خود بیان کرده است:
شعر اگر کليد بغض مانده در گلو نباشد
پرنيان نقش و معني هرچه هست، گو نباشد
شعر اگر نگويد اينجا اشک و آه و خون چه کردند
از شعور و شور و مردي ذرهاي در او نباشد
شعر اگر دمي نشيند زير اين رواق خونرنگ
بيکران کهکشان ديگر آرزو نباشد
کودکي است شعر و دلخوش ساعتي به اسب چوبي
گر تفنگ برندارد، جنگ روبهرو نباشد
تا سراي ميپرستان ردپاي زخم ما گير
هیچ سو سری نیابی، ره به آن سبو نباشد
در ميان آن مضامين آيههاي آسمانيست
هرکه را وضو نباشد، اذن جستوجو نباشد
اصلیترین مباحث ادبی حوزه در همین دو حوزه اندیشه و احساس به وقوع پیوسته است و به تبع آن خیال، زبان، موسیقی وساختار شکل گرفته است.
خیال
آشنایی با شعر معاصر، گسترش موضوعات شعری، حس نوجویی و نوگویی شاعر و پرهیز از تکرار مکررات، سبب به وقوع پیوستن خلاقیتها و نوآوریهای شاعران حوزوی در عرصهی خیال شعر شده است. شاعران در طول چند دههی اخیر به سراغ منابع تازهای از خیال رفتند و به تبع آن به کشفهای بدیعی دراین حوزه رسیدند. مواجهی شاعران با عنصر خیال با طرزی تازه، سبب پویاشدن صور خیالی چون تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه شد و برخی از صور خیال که کمتر در شعر قدما به کار گرفته میشدنظیر حسآمیزی، تشخیص، پارادوکس و. . . حضور جدیتری در شعر معاصر و به تبع آن در شعر حوزه پیدا کرد.
ارائهی خیال شاعرانه با تصاویرو مضامینی محسوس و ملموس برای انسان معاصر، هم تاثیرگذاری شعر را بیشتر کرد، هم موجبات رهایی از تکرار را فراهم ساختو هم سبب پویایی آثار ادبی گردید.
حسن بیاتانی از شاعران جوان حوزه علمیه قم در غزلی خواندنی که زندگی معاصر در آن به خوبی ترسیم شده است، اینگونهمیسراید :
نگاه میکنم از آینه خیابان را
و ناگزیری باران و راهبندان را
«من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب»
و بغض میکنماین شعر پشت نیسان را
چراغ قرمز و من محو گلفروشی که
حراج کرده غم و رنجهای انسان را
کلافه هستم از آواز و ساز، از چپ و راست
بلند کرده کسی لایلای شیطان را
چراغ سبز شد و اشک من به راه افتاد
چهقدر آه کشیدم شهید چمران را
ولی عصر. . . ترافیک. . . دود. . . آزادی
گرفته گردوغبار اسماین دو میدان را
غروب میشود و بغضها گلوگیر است
پیاده میروماین آخرین خیابان را
عزیز مثل همیشه نشسته چشم به راه
نگاه میکند از پشت شیشه باران را
دو هفتهایست که ظرف نباتمان خالی ست
و چای میخورم و حسرت خراسان را
سپردهام قفس مرغ عشق را به عزیز
و گفتم آب دهد هر غروب گلدان را
عزیز با همه پیری عزیز با همه عشق
به رسم بدرقه آورده آب و قرآن را
سفر مرا به کجا میبرد؟ نمیدانم
همین که چند صباحی غروب تهران را ...
صدای خوردن باران به شیشهی اتوبوس
نگاه میکنم از پنجره بیابان را
نگاه میکنم و آسمان پر از ابر ست
چقدر عاشقماین آفتاب پنهان را ...
چقدر تشنهام و تازه کربلای یک است
چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را
نسیم از طرف مشهدالرضاست. . . ولی
نگاه کن حرم سرور شهیدان را ...
زبان
عنصر زبان محملیست برای بیان اندیشهها و عواطف شاعر و ارائه خیال شعری او. این عنصر تحت تاثیر عناصر درونی شعر دستخوش تغییر و تحول میشود. نگاه تازه به جهان، تازهتر شدن زبان شعری را در پی دارد، امری که به خوبی در آثار نسلهای اخیر شعر حوزه به چشم میآید. انتخاب کلمات زنده و نحو کلام امروزی سبب شده است که شعر حوزه دراین روزگار، هممسیربا زبان روز جامعهسیری بالنده داشته باشد. گواهاین مطلب تمامی ابیاتیست که پیش ازاین در همین مقاله از شاعران حوزوی خواندهایم
اماآیا شعر حوزه به سبک خاصی رسیده است و یااینکه اصلا میتواند برسد؟این سوال موضوع بسیاری از نشستها و مقالاتیست که در سالهای اخیر برگزار گردیده و نگاشته شده است. برخی براین عقیدهاند که شعر حوزه میتواند به تشخص زبانی خاصی برسد و آن را از دیگر آثار شاعران معاصر متمایز کند و برخی دیگر زبان صنفی را نمیپذیرند و آن را در شعر حوزه نفی میکنند واینگونهمیگویند که شاعر حوزوی وجود دارد، اما شعر حوزه نه. این مطلب مجالی بیشتر از حوصلهیاین نوشتار میطلبد اما قدر متیقناین است که شاعران حوزوی با انسی که با آیات و روایات دارند و نیز الفتی که با علوم مختلف آن هم به زبان عربیایجاد کردهاند، اشعارشان در اندیشه و بعد از آن در زبان، وجه تمایزهایی با شعر دیگر شاعران انقلاب دارد.
خروج از نرم وایجاد بسامد دو عامل تشکیل سبک محسوب میشود. استفاده از کلمات و ترکیبهای قرآنی، روایی و علوم مختلف حوزوی و مهمتر از آن بهرهمندی از اندیشه دینی ژرف درآثار بسیاری از شاعران حوزوی یک نوع تشخص به اشعار آنان داده است. اما مطرح کردناین ادعا که شعر حوزه به سبک خاصی رسیده است نیازمند دلایل محکمی است که حداقل نویسندهاین سطور به آنها دست نیافته است. بله در آثار تعدادی از شاعران حوزوی و یا شاعرانی که تحصیل در حوزههای علمیه را در دورهای از زندگی خود داشتهاند فضا و رنگوبوی خاصی حاکم است. بدون تردید شاخصترین زبان شعری در میان طلاب شاعر را حجهالاسلام زکریا اخلاقی دارد و همانگونه که در مبحث اندیشه بیان شد، جهانبینی خاصایشان سبب استفاده ا زمضامین و دایرهی کلماتی ویژه شده است.
علیرضا قزوهاین شاعر نام آشنایی شعر انقلاب، همنشینی و هماندیشی زیاد با شاعران حوزوی و فعالیت در عرصههای اجرایی چون دبیری کنگره شعر حوزه را در کارنامه زندگی خود دارد. بسیاری از آثار قزوه در زبانی با ویژگیهای متفاوت از شعر دیگران ارائه شده است و به قول معروف میتوان امضای شاعر را در پای آن اثر دید. به زعم نویسندهاین مقاله، بسامد بالای کلمات و تعابیر عربی و مهمتر از آن اندیشهعمیق دینی و ولایی در آثار علیرضا قزوه رهآورد همان سالهای انس و الفت با فضای حوزه میباشد.
غزلی ازاین شاعر مطرح انقلاب:
دوستان ناامیدم دوستان ناامید
آسمانیتر ببینید، آسمانیتر شوید
از خدا پنهان نمانده، از شما پنهان مباد
چند روزی رفته بودم پای درس بایزید
گفت: «پیرت کیست» گفتم: «دل-رضی الله عنه-»
گفت: «عاشق نیستی» گفتم: «به قرآن مجید»
گفت: «امام اول عقلت؟» نگفتم بوعلی
گفت: «امام اول عشقت؟» نگفتم بوسعید
گفت: «شرط بندگی؟» گفتم: «شهادت» گفت: «لا»
گفتم: «آخر صبر کن» با خنده حرفم را برید
گفت: «لا گفتم ولی پایانش الا الله بود»
گفتم: «اما آنکه میبایست حرفت را شنید»
آن «شهادت» نیز تنها «اشهد ان لا. . . » نبود
فرق بسیار است بین لفظ «اشهد» با «شهید»
حجهالاسلام سید سلمان علوی از شاعران جوان حوزه میباشد که در مشهد مقدس سایهنشین لطف حضرت علیابن موسیالرضا ست. علویبه اصل «کم گوی و گزیده گوی»به خوبی ملتزم بوده است و آثاری با نگاه و زبان ویژه ارائه کرده است. غزلی ازاین روحانی شاعر تقدیم به حضرت ثامنالائمه :
طرحی زده تبسم تلخش را، از منتهیالیه دو چشم شور
بغض استدر غریبیاین لبخند، زهرست در تبسماین انگور
میبوسد و برای چه میلرزد، پیشانی ملیح تسایشها؟!
ماه کنش و دیر! «مساءالخیر»، یا ثامنالبدور ! «صباح النور»
در هم شکسته سکر خراسان را، رقصی که لهجهی عربی دارد
کل میکشد برای تو پلک توس، نی میزند برای تو نیشابور
اینک تویی که آن سویاینایوان، لب بستهای و رنگ نمیریزی
طرحی بزن که گوش شیاطین کر، پلکی بزن که چشم خدایان کور
پلکی بزنبریز ملاحت را، آهوی سرمهزار نگاهت را
دارد غروب میکنداین لبخند، انگار گریه میکنداین انگور
ساختار
در حوزهی مباحث ساختاری نیز شعر حوزه در چند دههی اخیر، با استفاده از قالبهایمختلف شعر کلاسیک و همچنین شعر نو، به تنوع خوبیدر فرم دست یافته است. شاعران طلبه چون دیگر شاعران انقلاب از قابلیتهای قالبهای مختلف شعر فارسی جهت بیان اندیشههای دینی و انجام رسالت تبلیغی خود به خوبی بهره بردهاند.
در عرصه شعر کلاسیک استفاده از قالبهای رایجی چون غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و قالب نسبتا تازهی چارپاره در آثار شاعران حوزویفراوان فراوان، دیده میشود. قالبهای مهجور ماندهای چون قصیده، ترکیببند و... نیز گهگاه مورد توجه قرار گرفته است، اما همانگونه که پیش ازاین نیزاشاره شد با مواجهای تازه و شیوهای نو. دراین سالها نگاه و بیان نوی شاعران در قالبهای سنتی شعر فارسی سبب به وجود آمدن شیوهای گردید که برخی به آن، شعر نئوکلاسیک میگویند.
اما از توفیقات دیگر شعر حوزه روی آوردن شاعران حوزوی به قالبهای مختلف شعر نو نظیر نیمایی، سپید، طرح، هایکو و. . . است. استفاده از ظرفیتهای قالبهای نو برای بیان اندیشههای مذهبی در سالهای اخیر، این قالبها را از انحصار آثار روشنفکر مآبانه و بعضا ضد دین خارج کرد.
استاد موسوی گرمارودی، شاعر مطرح انقلاب از پیشگاماناین وادی محسوب میشود. به خصوص دو شعر منثور «خط خون» و «در سایهسار نخل ولایت» ازاین شاعر متعهد نقشی جریانساز در اقبال دیگر شاعران انقلاب به قالبهای شعر نو داشته است. اما چرا از دکتر گرمارودی دراین نوشتار نام میبریم. سید علی موسوی گرمارودی بسان بسیاری از اندیشمندان و فرهیختگان ارجمند معاصر، از دانشآموختگان حوزههای علمیه میباشد و محافل درسی و مباحث علمی حوزه، نقش عمدهای در شکلگیری اندیشهی دینیایشان داشته است. اندیشهای که سبب خلق مضامینی ژرف و شگرف و فرازهایی شکوهمند در آثارایشان شده است.
در میان شاعران حوزوی برخی به صورت تخصصی سرودههای خود را در قالبهای نو متمرکز کردند و برخی در کنار آثار کلاسیک در قالبهای نو نیز طبع آزمایی کردند. اگرچه به دلایل مختلف رونق شعر نو در میان حوزهها هیچگاه به اندازه شعر کلاسیک نبوده است اما همواره حرکت و سیر آهسته و پیوستهی خود را داشته است.
عبدالرضا رضایینیا که از محصلین علوم دینی در حوزههای علمیه بوده است وصاحب نامی آشنا در عرصه شعر و نقد میباشد، در کنار سرودن در قالبهای کلاسیک تجربههای موفقی نیز در عرصه شعر نو دارد. «فرشته بفرستید» عنوان یکی از آثار اوست که به عنوان اثر برتر دومین جایزه کتاب سال دفاع مقدس معرفی گردید:
«سفر سوم»
به هزار بهانه خواندمت؛
به هر لهجه و لحن
که میدانستم؛
- آی...
نزدیکترین دور!
دویدم و
گریستم و
آنگاه ماهورها
در شورش نسیم سرودند:
- هو... یاهو!
اینگونه
دستهای تمنا
مبهوت انعکاس صدا ماندند؛
چشمان عاشق ستاره و درخت
با دستهای خالی
خندیدند
- کجایی؟
آی. . . دورترین نزدیک !
تشکیل حلقههای نقد و بررسی و هم چنین اختصاص جایزههای ادبی برای شعر نو، به گسترش دایره شاعران نوسرای شعر حوزه و رشد کمی و کیفی آن منجر خواهد شد. امری که در سالهای اخیر اتفاق افتاده است و نوید آیندهای روشن را با خود به همراه دارد.
اما چند نکته کوتاه پیرامون شعراین روزهای حوزههای علمیه پایان بخشاین نوشتار میباشد، نکاتی که هر کدام میتواند موضوع یادداشتی مستقل باشد:
نکته اول: از اتفاقات مبارک چند دههی اخیر، حضور جدی شاعران حوزه در فضای شعر کودک و نوجوان است. بیان مضامین دینی و مسائل اعتقادی با زبان و بیانی روان و مناسب میتواند نقشی تاثیرگذار در شکلگیریشخصیت وآیندهی کودکان و نوجوانان داشته باشد. در طول سالیان اخیر، انتشار نشریات تخصصی برای سنین کودکان و نوجواناندر شهر مقدس قم و در همسایگی حوزهی علمیه، مقدمات حضور حرفهای طلاب شاعر را دراین فضا فراهم کرد. نشر آثار در مجلات مورد بحث، ناماینشاعران را رفتهرفته در کشور مطرح ساخت و سبب شد تا به صورت جدیتری دراین مسیر قلم بردارند. نقد و بررسی اشعار کودک و نوجوان، در جلسات تخصصی با حضور شاعران نام آشنا، رشد و پویاییاین مقوله را در میان شاعران حوزوی رقم زد.
از شاعران فعال و موفق سالهای اخیر حوزه، یحیی علویفرد میباشد که با ارائهی آثار فراوان و انتشار مجموعههای متعدد، حضوری موفق دراین وادی را تجربه کرده است. «دو تا بیست »عنوان اثریست ازاین شاعر طلبه:
چهقدر شادمانم
چهقدر روز خوبی ست
چون از معلم امروز
گرفتهام دو تا بیست
*
نوشته بودم انشا
که: «من چهقدر شادم
ازاین که قلکم را
به جشن هدیه دادم»
*
معلمم نوشته
کنار بیستاین را
« یکی برای قلک
یکی برای انشا»
اگرچه حلقهی شاعران شعر کودک و نوجوان در میان حوزههای علمیه چندان وسیع نیست، اما حضوراین شاعران بسیار مغتنم است و زمینهساز برکات فراوان. امید که باایجاد حمایتها و هدایتهای لازم تعداد چنین شاعرانی روبهفزونی باشد و سیراین مقولهی مهم از شعر و تعالی.
خانم طیبه رضوانی نیز در سالهای اخیر حضور خوبی در دنیای شعر خردسال داشته است. آثار خواندنی و جذاباین شاعر طلبه ازآیندهای روشن برای وی حکایت میکند. خواندن قطعهای از خانم رضوانی میتواند مقدمه خوبی باشد برای مبحث بعدیاین نوشتار.
خانهات مثل بستنی قیفی
پیچپیچی و کوچک و ناز است
دامنت زرد رنگ و چینچینی
چشمهایت قلنبه و باز است
سفرهات روی برگها پهن است
تختخوابت همیشه آماده
حلزون جان! چهقدر خوشبختی
که خدا خانهای به تو داده
خانهی تو چهقدر آرام است
نه صدایی، نه دادوفریادی
کاشاین خانهی قشنگت را
تو به ما هم اجاره میدادی
نکته دوم: دراین سالهای حضور بانوان طلبه در حوزه شعر بسیار پرفروغتر از گذشته دیده میشود و از رشد خوبی نیز برخوردار است. تشکیل محافل شعرخوانی و نقد و همچنین برگزاری جشنوارههای ادبی، نقش عمدهای دراین مهم داشته است. در روزگار حاضر بانوان شاعر فراوانی مشغول تحصیل علوم دینی به خصوص در قم و مشهد میباشند و حضور ادبی آنان با حمایتهای خوب مسئولین حوزوی همراه بوده است، امری که در سالهای گذشته....، بگذریم. خانم انسیه ساداتهاشمی از شاعران جوان حوزههای علمیه است که در نخستین جشنواره شعر طلاب با عنوان «اشراق» موفق به کسب رتبهی اول در بخش شعر کلاسیک شد. غزلی از آثار وی میخوانیم :
از آن نگاه، غزل، نابِ ناب خواهد شد
به هر چه چشم بدوزد شراب خواهد شد
گرفته ماه من امشب ولی دلم قرص است
که با شکوهتر از آفتاب خواهد شد
به آن نگاه فروزان عروج خواهم کرد
چه باک ازاینکه وجودم مذاب خواهد شد
بدون شانهی او بودنم چنان پوچ است
که هر چه اشک بریزم سراب خواهد شد
من انتظار و تقلای ساعتی شنیام
که بر سر خودش از نو خراب خواهد شد
چگونه حاصل یک عمر دم فروبستن
به یک عبارت جبری حساب خواهد شد؟
کسی که منطق دل در سرش نمیگنجد
به «دوست دارمت»آیا مجاب خواهد شد؟
دلم خوش است که با ختماین چهل شب شعر
دعای خیر غزل مستجاب خواهد شد
اما نکته پایانیاینکه عنایتها و هدایتهای صورت گرفته توسط مسئولین فهیم و شاعران دلسوز طلبه، میتواندآیندهای روشن را برای شعر حوزههای علمیه متصور شد. تا باد چنین بادا!
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد